ازدواج خوبه اما اسیر می شی...
روزی که دختر و پسر بزرگ می شوند و وقت ازدواج شان می شود ، خانواده ها ، دوستان و اطرافیان ، جدی و شوخی حرف ازدواج را پیش می کشند.
دختر با بلند شدن قدش و به اصطلاح خانم شدنش ،چه بخواهد و چه نخواهد ، از گوشه و کنار برایش خواستگار پیدا می شود و پسر ها هم وقتی تکلیف درس و کارشان مشخص می شود ، سربازی می روندو برخی مقدمات لازم را دارند ، اقوام و نزدیکان درجه ی یک تا درجه ی هشت به این فکر می افتند که آستین ها را بالا بزنند و هر کس را که می شناسند و به نظرشان مناسب می آید به آقا پسر معرفی کنند.
در این میان گاهی به شوخی و جدی اطرافیان حرف هایی را راجع به ازدواج مطرح می کنند که نوعی منفی گرایی در باره ی تشکیل خانواده است .مثلا به پسر می گویند از آخرین روزهای آزادی ات لذت ببر که وقتی زن بگیری دیگه خبری از آزادی نیست . یا به دختر خانم می گویند خونه ی پدرت راحت باش ،تا می توانی درس بخوان ، تفریح کن و خوش بگذرون که وقتی شوهر کنی ، آقا بالا سر پیدا می کنی . و این حرف ها در ترس جوانان از ازدواج موثر است .
این روزها بیشتر از گذشته جوانان وقتی به سن ازدواج نزدیک می شوند ، دچار تضاد می گردند. برخی از اطرافیان با حفظ سنت پیشینیان هنوز جوانان را ترغیب به ازدواج می کنند ، به تازگی برنامه هایی در جهت تشویق به تشکیل خانواده در سطح جامعه نیز انجام می شود. مانند نمایشگاه ازدواج و سیاست های مختلف دولت از جمله بحث در نظر گرفتن سهمیه متاهلین برای ورود به تحصیلات تکمیلی اما از طرف دیگر تجربه های ناموفق در اطرافیان ، دیدن زندگی بدون دردسر و همراه با خوش گذرانی افرادی که مجرد هستند و دور بودن این افراد از حرف و حدیث های متاهلان و محتوای برخی فیلم ها باعث می شود جوان در کنار نیاز و میل به ازدواج از آن دوری کند. البته برخی افراد به دلیل مشکلات اقتصادی و امثال آن ازدواج نمی کنند اما زیادند جوانانی که بدلیل ترس از ازدواج از آن دوری می کنند.
بقیه در ادامه مطلب ...