در روزهاي آغازين پيروزي انقلاب جريان چپ به رهبري فداييان خلق بشدت در منطقه تركمن صحرا فعاليت ميكرد. آنها قصد داشتند تا از طريق تحريك احساسات قومي و بويژه به كارگيري روستاييان منطقه زمينه را براي اهداف جداييطلبانه خود مهيا كنند. از همين رو شايعه كرده بودند «شيعهها تفنگ گرفتهاند و قصد تلافي حمله چماق به دستهاي تركمن در دوران پهلوي را دارند».
در حدود 2 هفته بعد منزل فرماندار سابق گنبد اشغال و به عنوان مركز ستاد خلق تركمن سازماندهي شد. اين ستاد طي بيانيهاي درخصوص حوادث مشابهي كه در سنندج در حال وقوع بود اعلام كرد: «ارتش مسوول وقايع سنندج است. ختم اين جنايات بستگي مستقيم به تصفيه ارتش ضدخلقي و ايجاد ارتش خلقي دارد». اين بيانيه نشان داد كه ميان جداييطلبان مرزي، رابطهاي پنهاني وجود دارد، هرچند كه همزماني شورشها و مشابهت رفتار و خواستههاي شورشيان در مناطق مختلف مرزي از قبيل سيستان و بلوچستان، خوزستان، كردستان و تركمن صحرا، خود مبين همين واقعيت بود.
بقیه در ادامه مطلب . . .
خيلي زود فعاليت فداييان خلق در گنبد و كلاً منطقه تركمن صحرا تبديل به غائلهاي بزرگ شد. تمام نوار مرزي ايران با شوروي به غير از 2 پاسگاه «اينجه برون» و «داشمند» در دست گروههاي چپگرا بود. اين گروه مسلح هركس را ميخواست دستگير و اموالش را غارت ميكرد. ترور و جنايت به مرحلهاي رسيده بود كه در ديدار پاسداران انقلاب اسلامي و مردم گنبد با امام خميني، مادري از ميان جمعيت بلند شد و ضمن بيان گوشهاي از جنايت اين گروهك گفت: «اي رهبر من، شرم دارم كه مادري با گريه ميگفت در جلوي روي من اين گروه جنايتكار به دخترم تجاوز كرده و سر از بدن او جدا كردند».
ردپاي عناصر غيرتركمن در درگيريها بخوبي ديده ميشد. راديو عشقآباد تركمنستان شوروي مرتب به زبان تركمني مردم منطقه را تحريك و دعوت به مقاومت در برابر نيروهاي اعزامي از مركز ميكرد. 2 روز بعد از مذاكرات بين آيتالله طالقاني و هيات اعزامي دولت با نمايندگان تركمنها و در حالي كه هنوز درگيريها ادامه داشت،70 نفر از چريكهاي فدايي خلق در درگيري با پاسداران انقلاب دستگير ميشوند و به دنبال آن اطلاعات و مدارك مهمي مبني بر دخالت عناصر كمونيست غيرتركمن در اين غائله به دست ميآيد.
امام خميني در واكنش به اقدامات شرورانه فداييان خلق در تركمن صحرا ضمن مفسد خواندن عناصر خلق تركمن، مقابله با آنها را واجب دانسته و فرمودند: «به مسلمين واجب است آنها را دفع كنند. ولو به قتل آنها منجر شود.» ايشان به عناصر مزدور خلق تركمن اخطار كردند: «اين اشرار اگر دست از شرارتشان برندارند ما با آنها معامله ديگر خواهيم كرد».
بهرغم حضور نيروهاي نظامي اعزام شده از مركز، ناآراميها در تركمن صحرا تا بهمن سال 58 ادامه داشت. سرانجام در سرماي 18 بهمن جمع زيادي از مردم تركمن اعم از شيعه و سني در مقابل چريكهاي فدايي موضع گرفتند و اعلام كردند: «محال است در سرزمين اسلام ما زنده باشيم و داس و چكش در وسط ميدان شهر آويزان شود.» فرداي آن روز درگيري سختي بين مردم و هواداران فداييان خلق رخ داد كه به كشته و مجروح شدن دهها نفر انجاميد در 20 بهمن فرمانده سپاه گنبد نيز توسط هواداران فداييان خلق به شهادت رسيد. با شدت گرفتن درگيريها، ارتش در روز 22 بهمن عملا وارد جنگ شد.
در روز 23 بهمن آخرين سنگرهاي چريكها سقوط كرده و ستاد خلق تركمن به تصرف نيروهاي انقلاب درآمد و ارتش حفظ امنيت و انتظامات منطقه تركمن صحرا را بر عهده گرفت. به مرور آرامش بر منطقه حاكم شده و از نفوذ نيروهاي چپ در منطقه كاسته شد.
جام جم