من بین دندانهایم یک فاصلهی بزرگ دارم، خیلی هم دوستش دارم! وقتی در ۱۵ سالگی، سیمهای دندانهایم را باز کردم، آنها (که به مدت ۲.۵ سال تحت فشار بودند) در اولین شب، دوباره از هم فاصله گرفتند. دلم میخواست گریه کنم. نمیتوانید حال مرا درک کنید.
ارتودنتیست آهی کشید و به من گفت که اگر دوباره ارتودنسی کنم، این فاصله را برطرف خواهد کرد، اما من قبول نکردم. این فاصله، از نظر من جالب بود. سالها بعد، به ویژگی مورد علاقهی من تبدیل شد، و حالا به لبخند من معنی میدهد.
من تا جایی که میتوانم، آن را بیشتر آشکار میکنم. حالا وقتی دندانهایم را سفید میکنم و رژ لب بسیار روشن و قرمز میزنم، همهاش برای این است که همه به دهان من توجه کنند!
حالا به این فکر کنید که به کدام قسمت صورتتان علاقه دارید؟ آیا لبهای کلفتتان است؟ چشمان درشت و پر احساستان؟شاید کک و مک روی بینی یا ابروهای پرتان باشد، یا این حقیقت که پوستتان هیچوقت جوش نمیزند.